مدیامدیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

مدیا

مدیاوعروسی عمو

سلام  سی خرداد رفته بودیم عروسی عمو مسلم جای همگی خالی............... از اونجا که دختر ما علاقه زیادی به رقص وترانه داره کلی بزن وبرقص کرده  وتمام فامیل بهش میخندیدن وبغلش میکردن  باهاش میرقصیدن  ولی عکس از  روز عروسی  نداشتیم متاسفانه  گفتیم از شب  قبل یعنی حنابندون براتون بزنم که دختر کوچولومون لباس محلی کردی پوشیده     اینجا مدیا بغل دختر عموشه که صداش میزنه اجی       واین لباس که تن بقیه میبینید لباس محلی بختیاری هاست  وماچون بختیاری هستیم واسه مراسم حنابندون میپوشیم البته  هرکی دوست داره میپوشه واینم باباجون ومدیا ...
5 تير 1392

پایان یازده ماهگی

مدیا هر روز بزرگتر میشه وچیزای تازهای  یاد میگیره  وهرروز که میگذره از خدا بخاطر خلقت بی نظیرش شکرش میکنیم  ویکی از بزرگترین نعمت خدا بچه داشتن  ودعا میکنم همه این شیرین ترین لحظه ها رو تجربه کنن   شرح حال مدیا در یازده ماهگی وزن :8 کیلوگرم کلمات یاد گرفته تا الان : جوجه ,تاب تاب,دست دست,هتی, دد,الو,اجی,نه, ننه تعداد دندون : 4تا مهارت حرکتی : سینه خیز  ,دست میگیره به وسایل بلند میشه, خودش از حالت خوابیده میتونه بشینه       قربون دخترکم برم که یه ماه دیگه تولدشه ...
31 خرداد 1392

نفسک ما شیطون شده

سلام ، راستش هرچه مدیاما بزرگتر میشه کمتر میتونم بیام  به اینجا بیام دخترم خیلی شیطون شده وتا میبینه داریم با لپ تاپ کار میکنییم میاد شیرجه میره روش 180 درجه مانیتورشو میخوابونهبرا همین جلو این وروجک نمیشه  روشنش کنم  هر روز که میگذره مدیا کلی عوض میشه این نفسک ما دست میگیره به وسایل بلند میشه ودوست داره همه چیزا لمس کنه و وااااااااااااااااااااااااااااااای از اینکه از جلو حموم ردش کنیم یک گریه وزاری راه میندازه که باید ببینید  ودوست داره همش تو اب باشه  اب بازی کنه یه عروسکم براش گرفتم عروسک ننه قمر[توبرنامه شکرستانه]، اینقدر دوسش داره که نگو همش میگه ننه   این شیپور که توعکس معلومه از امامزاده...
11 خرداد 1392

باباجوووووووووووووووووون روزت مبارک

سلام به همه ی باباهای گل دنیا  والبته باباجوووووووووووون خودم    روز مرد به همه تبریک میگم      پدر بشنواین حرف فرزندخویش  /عزیزوگرامی ودلبندخویش/تویی مایه ی بودوپیدایشم/ کنارت به نازوبه اسایشم/پدر تکیه گاه وجود منی/تو سرمایه ی هست وبود منی             دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم بابای گلمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم   واز طرف مامان هم برا بابا یه پیام بدم ای سربلندتر از هرفصل وای باشکوه تر از هرماه،تورا دوست دارم،توراکه زاده فصل انتظاری،تویی که سلام وکلام ونگاهت بوی بهار میدهدوعشق هدیه میکند، روزت مبارک ...
2 خرداد 1392

پایان ده ماهگی نفسک

دترکوچولو ما ده ماهش تموم شده وهروز بامزه تر از دیروز میشه  ،ولی خودمونیم چقدر زود گذشت این ده ماه  حالا دخترم داره براخودش خانمی میشه ،،،،،،،،،،،امروز بهش گفتم مامان بغل کن گردن محکم گرفت وای که چقدر خوشمزست اینکارش انشالله همیشه خوشحال شاد سلامت باشی گلم حالا نوبت بزن برقص        مبارک مبارک ده ماهگیت مممممممممممممممممممممببببببببببببارکککککککککککککککککککککککککککککککک ...
26 ارديبهشت 1392

مدیا در ماه دهم

راستش خیلی وقته به وبلاگ دخترکم سر نزدم اخه خیلی خیلی شیطون شده همش دوست داره تو  بغلم بگردونمش تا میزارمش زمین گریه میکنه  تو این ماه خیلی کارهای جدید یاد گرفته هر روز شیرینتر میشه    حالا بگم از کارهای جدیدش     سوراخ کردن گوش  روز دوم اردیبهشت  مدیا جونم بردیم دکتر  گوشاش سوراخ کردم یه کوچولو گریه کردی ولی الان که سه هفته گذشته  خدا شکر  اذیت نشدی حالا اینم چند تا عکس از مدیا جونم با گوشواره   مبارکت باشه گلم         خبر دوم اینه که نفسک ما علاقه زیادی به جوجه و پرنده داره  وتازه یاد گرفته کلمه جوجه رو کامل بگه میشه...
23 ارديبهشت 1392

مدیا رفته کیارس

اول بگم کیارس منطقه ای بالای کوهای اطراف شهرمونه که جاهای زیبایی زیادی داره  ما هم 29 فروردین 92 بعد ظهر رفتیم واسه شام رفتیم اونجا  شبم خوابیدیم ایت عکس سر سفره شام گرفتیم که در حال خراب کاری هستی   این یکی صبح که شازده خانم خوابن راستش نیمه شب بیدار شدی کلی گریه کردی خیلی خیلی اذیت کردی وروجکم هوا اونجا خیلی خوب بود صبحم رفتیم اینجا که کلی ذوق کردی   ...
4 ارديبهشت 1392

آش دندون

سلام   25 فروردین برا مدیاجان آش دندون درست کردیم ما رسم داریم این اش دندون   شامل باقلا وگندمه ما اونو تو ظرف ها میگیریم برا فامیل میبریم چند عکس از اون روز باباجون داره باقلا  میشوره واب میزاره روش واسه  دو روز دیگه باید خیس بخوره اینم سر ظرفامو که کارت براشون درست کردیم و شعر دندون سلام سلام صدتا سلام توشون نوشتیم ...
4 ارديبهشت 1392

عید امسال

سلام .چندروزی به گردش رفتیم وکلی خوش گذروندیم جای همگی خالی    با عمه سکینه رفتیم بیرون واسه ناهار بعد کلی بازی حالا دیگه وقت تغذیه ست چه حالی میده خواب تو طبیعت یه شبم رفتیم محمد بن زید زیارتگاه یادشون رفته ازم عکس بگیرن حالا بگم از روزی که با خاله عاطفه(دوست مامانه)رفتیم بیرون از وقتی خاله عروس شده بود که ندیدیمش تا اون روز با عمومهران اومدن با هم واسه ناهار رفتیم بیرون  به ما که کلی خوش گذشت جای همه خاله دیگه خالی   دایی شهرام مارو با خونه خالم دعوت کرد ناهار  رفتیم محمدبن زید ولی اونقدر شلوغ بود رفتیم بالا تر زیر یه درخت نشستیم اینم عکسام با بچه ها خلاصه کلی رفتیم بیرون&nb...
14 فروردين 1392

اولین بهار زندگی

سال نو همگی مبارک انشالله سال خوبی داشته باشید ماهم امروز سفره هت سین اماده کرده بودیم اینم از عکسای امروز من         عید همگی مبارک   ...
30 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مدیا می باشد